وقتی رویایی بزرگ، از دل سالهایی آغاز میشود که تنها سرمایه ایمان است ...
در این حکایتِ ره آفرین، پسر از پدر میگوید؛ چنان که مریدی از مراد سخن میراند. مرید، ره سلوک عشق را از «رد پای مراد» در صفحه روزگاران سخت جستوجو میکند؛ روزگارانی که پسر نظارهگر عشق پدری است که رویایی بزرگ در سر دارد، بی آن که سرمایهای داشته باشد.
«ردپای مراد» برای مرید همان نشانی است که آدمی را از کویر حیرت به باغ امید میرساند؛ حکایت رفتن نیست، قصهی ماندن و رسیدن است؛ نشانهای از رسیدن به مقصود و مسیرهایی که مرید برای وصال طی میکند. آن جا که ایمان، روشنتر از هر نوری میدرخشد و هر جا که «رد پای مراد» پیدا شود، دل، آرام میگیرد و راه روشن میشود.
گلرنگ نوشت:
ره آفرین در ره نمای چهارم خود، ره سلوک را این گونه به تصویر میکشد: در مکتب استاد، میتوان مریدی شد میراثدار معنوی مراد؛ مریدی که از رنج، عشق میآفریند و تعهد میآموزد.
لحظهای که مرید سخن میگوید و مراد لبخند میزند؛ لحظهی وصالی است در بستر عهدی کهن و مهری ماندگار. عهدی که هزاران چراغ برافروخت و هزاران سفره گشود.
و امروز در ادامهی این مسیر پر برکت، مرید در مکتب مراد خود، با تکیه بر آموزههای پدر، همچنان هزاران هزار سفره میگستراند تا هزاران هزار نفر از روزی خداوند رحمان در کمال عزت و کرامت ارتزاق کنند.
و این است مسیر پرافتخار گروه گلرنگ از دیرباز تا امروز برای فردا…
در این حکایت، رهآفرین چنین میگوید: کارآفرینی، از احترام به انسان آغاز میشود و با مهر، دانش و پایداری به ...
متن خبردر سال ۱۳۶۴، زمانی که بسیاری از تولیدکنندگان ناگزیر به تعدیل نیرو شدند، استاد محمدکریم فضلی راهی متفاوت برگزید؛ با توکل، تدبیر ...
متن خبرگاهی ستونهای یک بنگاه بزرگ اقتصادی از دل روزهای دشوار و پرفراز و نشیب یک خانه، در پرتو عشق و ...
متن خبر